انتشار توئیت جنجالی از سوی یک به اصطلاح سلبریتی زن و هشتگ زدن با عنوان «حب الإیران یجمعنا» در انتهای توئیت او، در این روزها که مردم ایران و مسلمانان جهان حماسه اربعین را رقم زدند، واکنشهای شدیدی را در پی داشته است. برخی میگویند که این کار در واقع مقابله با شعار معروف «حب الحسین یجمعنا» و راهپیمایی اربعین است؛ با مراجعه به تاریخ این توئیت مشاهده میشود که این توئیت اوایل مهر امسال یعنی درباره حادثه تروریستی اهواز منتشر شده است، اما بهاشتباه، به این روزها نسبت داده شده است.
فارغ از این مسئله، سؤال اینجاست که آیا واقعاً برخی از سلبریتیها، به ایران از دل و جان عقیده دارند و ادعای «حب ایران» آنها واقعی است یا اینکه اینجا هم یک نوع بازیگری و خودی نشان دادن در میان است؟
یک- به طور کلی بهتر است این نوع افراد به جای نسخه برداری از شعار «حب الحسین یجمعنا» بگویند «چو ایران مباشد تن من مباد»؛ البته با توجه به عملکرد برخی از سلبریتیها، نسبت دادن این شعر والا به آنها کمال بیسلیقگی و نامردی است؛ کسانی که هنگام وضع حمل به خارج کشور رفته و فرزندان خود را در اروپا و آمریکا میزایند و برای آنها تابعیتی غیر از وطن خود میگیرند، و به بهانههای مختلف برای آن توجیه میآورند!
کسانی که به جای جلوگیری از بحران جمعیتی و حمایت از فرزند آوری، به تقلید از فرهنگ غرب، گربه و سگ بازی اختیار کرده و آن را ترویج میدهند و خود را مادر سگ و گربه و شوهرانشان را پدر سگ و گربه میخوانند، چگونه خود را وطنپرست مینامند؟ آیا بهتر نیست هزینههایی که برای نگهداری حیوانات میپردازند را به خانوادههای نیازمند و دوست دار فرزند بدهند؟
دستمزدهای فوق نجومی برخی از سلبریتیها به هیچ عنوان قابل مقایسه با زحمت کشان جامعه از جمله کارگران، رفتگران و حتی کارمندان نیست. این تفاوت، یکی از بزرگترین نابرابریها در ایران و حتی جوامع دیگر است؛ اما در ایران مانند کشورهای غربی – که از هنرمندان مالیات سنگین دریافت میکنند - از بازیگران مالیات دریافت نمیشود؛ به فرض غیردولتی بودن برخی از پروژهها، سؤال اینجاست که این دستمزدها از کدام منابع به دست میآید و ممکن است در انتها به جایی برسیم که حق بسیاری از افراد جامعه زیر پا گذاشته شده است.
با همه اینها سلبریتیها خود را دوستدار مردم ایران میدانند؛ حتی اگر پولهای آنها هیچ شک و شبههای نداشته باشد، آیا حاضرند آن را چند قسمت کنند و مانند یک کارمند معمولی زندگی کرده و بقیه را به مردم ایران و نقاط محروم کشور اختصاص دهند؟
در بسیاری از تابلوهای تبلیغاتی و مجلات، تصاویری از سلبریتیها دیده ایم که مشغول تبلیغ کالاهای لوکس خارجی هستند؛ اگر دلشان برای کارگر ایرانی، پول و اقتصاد وطن میسوخت، آیا حاضر به انجام چنین کارهایی میشدند؟برخی از این سلبریتیها، تصاویری از زندگی خصوصی خود را در فضای مجازی منتشر میکنند و در مقابل مشکلات جامعه ندای وا مصیبتا سر میدهند، در مورد موضوعات مختلف هشتگ میزنند و پویش راه میاندازند، چند بار شده است که درباره حمایت از کالای وطنی مردم را ترغیب کنند؟
حمایت از تروریستهای کومله و پژاک که با بهانههای مختلف به دنبال ایجاد ناامنی در کشور هستند و جان جوانان این مرز و بوم را میگیرند، با کدام «حب ایران» جمع میشود؟حمایت از اغتشاش گران و سیاهنمایی از ایران در خارج از کشور برای بیشتر دیده شدن و طرفدار صلح انگاشتن آنها، با کدام اصول وطن گرایی همخوانی دارد؟
بازی در فیلمهای ضدایرانی و ساختن فیلمهایی که به سیاهنمایی از ایران میپردازد به شوق رسیدن به مجسمه آب نبات گونه جشنوارههای خارجی و عکس گرفتن با آن، با کجای غیرت ایرانی میخواند؟
قبل از انقلاب، برخی از بازیگران هوسران، در زمانی که ساواک خون مردم را در شیشه میکرد و مردم درحال پس گرفتن حق خود از دهان فاسد نظام شاهنشاهی و استعماری بودند، عطای ایران و مردم و وطن را به لقایش بخشیدند و پا به فرار گذاشتند و چون به سرمستی و خوشگذرانی عادت کرده بودند، خود را در آغوش همانهایی قرار دادند که مردم این کشور را به گلوله میبستند و در طول تاریخ به چپاول این سرزمین عادت کرده بودند؛ الآن که با خون هزاران شهید امنیت و آرامش بر این کشور حاکم شده، فیلشان یاد هندوستان کرده و میگویند عاشق ایران هستند و سنگ مردم داری و عشق به مردم و غم دور از وطن بودن را بر سینه میزنند؛ میخواهند آنها را به خاطر بازی کردن در فیلمهای سخیف قبل از انقلاب، بالای سرمان بگذاریم و حلوا حلوا کنیم؛ در زمان جنگ تحمیلی در کجای این کره خاکی مشغول هوا خوردن بودند؟
ایرانی بودن به درج یک عنوان در شناسنامه نیست، به گذاشتن نام ایرانی بر فرزند نیست، فاطمیون افغانستانی، پابرهنههای یمن، موکب داران عراقی و... ایرانیتر از کسانی هستند که با کارهای خود ارزشی برای شهدای جنگ تحمیلی و مدافع حرم قائل نیستند و برای آنها ننگ است که عکس یک شهید را در دست بگیرند، یا عکسی از آنها منتشر کنند و خاطرهای از آنها تعریف کنند و در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز زبان نیابتی لیبرالهای سیاسی و فرهنگی و پیاده نظام آنها هستند؛
فارغ از اینکه کارهای خیرخواهانه و طرفدار صلح بودن به هر شکل و توسط هرکسی قابل ستایش است اما برخی از سلبریتیها این نوع کارها را به تقلید از بازیگران و فوتبالیستهای معروف غربی یادگرفته اند؛ چرا برخی از آنها شبهه تجاوز به کودکی را به راحتی در فضای مجازی منتشر کرده و با آبروی او و خانوادهاش بازی میکنند اما تصویری از اربعین که میلیونها زن و مرد مسلمان از کشورهای مختلف بدون کوچکترین رفتار و کنش جنسیتی، کیلومترها راهپیمایی میکنند، منتشر نمیکنند؟ در کجای دنیا چنین اتفاقی میافتد؟ آیا در کنسرتهای چند صد نفری که آنها حضور پیدا میکنند هم این گونه است؟ در غرب این گونه است؟
کسانی که خود را صلحطلب میپندارند، چگونه در صلحطلبی خود هم تبعیض را روا میدارند؟ در کجای دنیا مردم با نژاد و اقوام گوناگون و از کشورهای مختلف دنیا مانند اربعین حسینی صلح را به رخ جهانیان کشیده اند؟ آیا صلحطلبی فقط درخواست آزادی یک جاسوس و فعال به ظاهر مدنی از زندان است؟ آیا چنین رویداد بزرگی افتخار برای یک ایرانی و مسلمان محسوب نمیشود؟
«حب ایران یجمعنا» را کسانی باید بگویند که سالها به نام اسلام برای ایران جنگیدند و ایران را پارهای از پیکر بزرگ اسلام میدانستند و نیز شهدای مدافع حرم که حب حسن و حسین آنها منافاتی با حب وطنشان نداشت؛ دانشمندانی باید بگویند که با تمام ناملایمات داخلی، پس از فراگیری دانش در داخل و خارج کشور، جهاد علمی و زندگی خود را برای بزرگ کردن ایران و اسلام در چشم جهانیان بذل کردند و به کشور و مردم خود خدمت کردند.
ارسال نظر